
شقایق دهقان: من ضد مرد نیستم
گفتگوی خواندنی با شقایق دهقان
شقایق دهقان یکی از بازیگران کمدی موفق در سینما و تلویزیون محسوب میشود اما حضورش در استندآپ کمدی خندوانه با حاشیه های زیادی روبرو شد و سیل انتقادات مردم را با خود به همراه داشت. در همین زمینه گفتگویی با شقایق دهقان انجام داده ایم که در ادامه میخوانید.
دهقان این روزها از برخورد بخشی از جامعه، بعد از اجرا در مسابقه خندوانه مایوس شده. آنقدر که خودش می گوید که شاید این سرخوردگی در کارهای بعدی او تاثیر بگذارد. این طور که فهمیدیم خانم کمدین نیاز به دلجویی دارد. باز جای شکرش باقی است او در شبکه های اجتماعی عضو نیست وگرنه معلوم نبود در مقابل پرخاش های مرسوم در آن فضا چه بلایی سرش می آمد.
اگر در همان آلمان که متولد شدی، بزرگ می شدی به نظرت الان کجا بودی و چه می کردی؟
واقعا تصوری ندارم. فقط این را می دانم که از کودکی خیلی به بازیگری علاقه داشتم. الان حتی نمی دانم سینمای آلمان چه وضعیتی دارد. در کل دو تا فیلم آلمانی هم بیشتر ندیده ام که البته فیلم های خوبی هم بودند. دقیقا نمی دانم چه اتفاقی می افتاد، ولی فکر می کنم همین کار را می کردم که الان می کنم.
اولین بار در چند سالگی این حس را تجربه کردی که کسی را دوست داشته باشی و طرف مقابل بی خبر باشد؟
من تقریبا هر کس را که دوست داشتم باخبر بوده. چون اصولا بلد نیستم چیزی را پنهان کنم. هرچیزی که در دلم باشد را می گویم. ترسی هم از این ندارم که طرف مقابل چه واکنشی شنان می دهد.
مهم ترین چیزی که در زندگی بی خیالش شدی چی بوده؟
در زندگی بی خیال رانندگی شدم و اصلا هم از این موضوع ناراحت نیستم.
اگر به توصیه پدرت عمل می کردی و مهندس می شدی، الان مهندس چی بودی؟
در دوران دبیرستان رشته ریاضی خواندم و اتفاقا ریاضی هم دوست داشتم. شاید مهندس مکانیک می شدم.
بین شغل هایی که تا به حال تجربه کرده ای در کدام بی استعدادتری؟ بازیگری، نویسندگی، طراحی صحنه یا عروسک گردانی؟
تا به حال طراحی صحنه انجام نداده ام و اصلا استعدادی هم ندارم. البته مهراب تجربه طراحی صحنه دارد، حتی طراحی خانه خودمان را هم من انجام نمی دهم و به مهراب می سپارم.
آیا مهراب از نظر روان شناسی نِرد محسوب می شود؟ زندگی با چنین آدمی چه جذابیت و سختی هایی دارد؟
دیروز خواهرم یک مسیج برای من فرستاد با این مضمون که وقتی همسرتان به خانه می آید آیا از او به گرمی استقبال می کنید؟ اما من فکر کردم که این اتفاق هیچ وقت برای من نمی افتد چون شوهر من هیچ وقت از خانه بیرون نمی رود که من به گرمی به استقبالش بروم.
خودم هم قبلا نویسندگی را تجربه کردم، اصلا با مهراب حین یک پروژه که هر دو نویسنده بودیم آشنا شدم، بنابراین شرایط شغلی او را درک می کنم.
شقایق دهقان و همسرش مهراب قاسمخانی
در کل فضای خانه ما براساس کار مهراب شکل گرفته است. برای مثال فرزند من از دو یا سه سالگی می دانست که صبح ها نباید سر و صدا کند چون پدرش خواب است. اکثر نویسنده ها شب ها کار و روزها استراحت می کنند.
برگ برنده شما در مسابقه خندوانه کاراکتر خانم شیرزاد بود. این ایده را چه کسی داد؟
اجرای خانم شیرزاد در مسابقه ایده مهراب بود. اجرای دومم را پیمان طراحی کرد و مهراب نوشت.
در فصل اول خندوانه 14 جلسه استندآپ کمدی اجرا کردم. در فصل دوم حضورمان کمرنگ شد چون می گفتند خوب نیست یک خانم بیاید چیزی تعریف کند و بقیه بخندند. این محدودیت ها به هر حال در صدا و سیما وجود دارد. پیشنهاد مهراب این بود که من در یکی از اجراهای فصل دوم خانم شیرزاد را اجرا کنم. خودم هم موافق بودم چون مرتب از مردم می شنیدم که آن نقش را دوست دارند و می پرسند چرا ساختمان پزشکان 2 را نمی سازند تا دوباره خانم شیرزاد را ببینیم.
وقتی مسابقه شروع شد و قرعه من با رضا شفیعی جم افتاد، مطمئن بودم نمی توانم برنده بشوم. برای همین احساس کردم الان باید برگ برنده ام را رو کنم.
جالب اینجاست بعضی از من ایراد می گرفتند که چرا کاراکتری که در یک سریال دیگر بازی کردم را در برنامه دیگری اجرا می کنم، بارها مجبور شدم توضیح بدهم این کار را خیلی از کمدین های مشهور دنیا انجام می دهند.
این شخصیت خانم شیرزاد از کجا آمده؟ از کسی الگو گرفتید؟
ریشه این شخصیت از یک سریالی است که مهراب سال ها پیش آن را طراحی کرد به نام «باشگاه بیکاران جوان». فکر می کنم سال 79 یا 80 نوشته شد، ولی این سریال هیچ وقت ساخته نشد...
چرا ساخته نشد؟ بدآموزی داشت؟
نه. داستان در مورد این موسسات کاریابی بود که در آن زمان مد شده بود. من خیلی از طرح ها و فیلمنامه هایی که در گذشته نوشتیم را نگه می دارم و دور نمی اندازم.
یکبار حین مرور متن های قدیمی آن سریال به کاراکتر یک منشی برخوردم شبیه همین منشی سریال ساختمان پزشکان، البته نه به این پختگی. از طرفی مهراب قبلا در شرکتی کار می کرد که یک منشی با همین خصوصیات داشت.
یعنی واقعا برای طرف باید توضیح می دادند که خانم محترم کامپیوتر را با دکمه پاور کیس خاموش نکن! باید از داخل محیط ویندوز شات داون کنید. هر کاری هم به او می گفتند اشتباه انجام می داد. در عین حال خیلی هم اعتماد به نفس داشت، یعنی معتقد بود هر کاری که انجام می دهد، درست است و همکارانش اشتباه می کنند. این ماجرا مربوط به 12 سال قبل از نوشتن ساختمان پزشکان است.
واکنش مردم بعد از اجرا در مسابقه خندوانه چطور بود؟
بعد از اجرای استندآپ کمدی خیلی اتفاقات عجیبی افتاد. در دور اول که من با رضا شفیعی جم مسابقه دادم اصلا فکر نمی کردم برنده شوم اما در دور دوم مطمئن بودم که وقتی چنین متنی دارم حتما برنده خواهم شد.
شقایق دهقان در استندآپ کمدی خندوانه
زمانی که پیمان لطف کرد به من مشاوره داد حس کردم این متن بیننده را گیج می کند. می ترسیدم مخاطب دچار سوءتفاهم بشود. بعد از اجرا اتفاق بد این بود که به من تهمت ضدمرد بودن زدند. در صورتی که من عاشق مردهای زندگی ام هستم. یعنی پدرم، برادرم، شوهرم و پسرم. پس به هیچ وجه نمی توانم ضدمرد باشم.
سعی کردم کاراکتر کسی را بازی کنم که ظاهرا طرفدار خانم هاست اما بخشی از حرف هایش دقیقا معنی عکس می دهد. برای مثال وقتی می گویم اگر یک خانمی بخواهد پارک کند 10 دقیقه کوچه را بند می آورد، منظورم زیر سوال بردن آن رفتار خانم هم هستم. بعد از این ماجراها پیش خودم گفتم مسئولان تلویزیون حق دارند که همیشه به ما می گویند واضح و روشن حرف تان را به مردم بزنید. ظاهرا هنوز جامعه ما ظرفیت پذیرش ظرافت این شوخی ها را ندارد.
هیچ وقت به این فکر کردی که در اوج خداحافظی کنی؟
من از سال 81 به عنوان یک کمدین زن در سریال پاورچین بازی کردم و نقشم دیده شد. تا به امروز عمده فعالیتم کمدی بوده و در اکثر سریال های موفق تلویزیون در این ژانر حضور داشتم.
از جشنواره ها و مسابقه هایی و با خودم می گویم تاحالا برگزار شده و رای آوردم مشخص است از دیدگاه مردم کارنامه قابل قبولی دارم. حالا به خودم می گویم با وضعیت فعلی تلویزیون قرار است مگر چه اتفاق بزرگ تری بیفتد؟ این فکر آدم را مایوس می کند که سقفش همین جا بود؟
یعنی معتقدی الان به سقف هنرپیشگی رسیده ای؟
شما به تازگی کار جذاب کمدی و پربیننده در تلویزیون دیدید؟ امید دارید با این سیستم حاکم بر تلویزیون اتفاق خاصی رخ بدهد؟
کار کردن با کدام کارگردان برای تو خوشایندتر بوده؟
مهران مدیری. من با بیشتر کارگردان هایی که سریال روتین کمدی در تلویزیون می سازند، کار کرده ام. همه را هم دوست داشته ام و از آنها هم چیزهای زیادی یاد گرفته ام. اما به نظرم همه بچه هایی که بعدا در تلویزیون بازیگران موفقی شدند کسانی بودند که در دوره ای با مهران مدیری کار کردند.
مدیری جنس بازی و ریتم را خیلی خوب می شناسد و از بازیگران بازی متفاوتی می گیرد.
مهم ترین چیزی که از مدیری یاد گرفتم همین ریتم در بازی بود.
اینکه قید حضور در شبکه های اجتماعی را زدی به این دلیل است که از رو به رو شدن با مخاطبانت می ترسیدی؟
بله واقعا می ترسم. در فضای مجازی به عده ای که شهامت ندارند رو در روی شما حرف بزنند این موقعیت را می دهید که بیایند هرچه دل شان می خواهد بگویند. من با این مساله موافق نیستم.
خیلی خوشحالم که سایر همکارانم از مهراب گرفته تا بهاره و بهنوش بختیاری در فضای مجازی فعال هستند و طرفدار دارند. به نظرم اینها دارند تحمل می کنند تا فرهنگ استفاده از شبکه های اجتماعی جا بیفتد ولی من به شخصه شهامت رو به رو شدن با آن نقدهای بی ادبانه و فحاشی مرسوم در شبکه های اجتماعی را ندارم.
اگر فرض کنیم با چنین رفتاری رو به رو شوی چه واکنش نشان می دهی؟
من اگر عضو این شبکه ها بودم قطعا کامنت های توهین آمیز را پاک و شخص توهین کننده را بلاک می کردم، چون معتقدم اگر جواب آن آدم را بدهم انگار او را به موفقیت رسانده ام. برای مثال آن آدمی که اسلحه بر می دارد و می رود در یک مدرسه همه را می کشد، هدفش این است که معروف بشود.
وقتی او را در اخبار نشان می دهند و روی جلد مجلات می رود به موفقیت او کمک شده است. به همان نسبت وقتی شما جواب کسی را که فحاشی می کند می دهید طرف را به هدفش رسانده اید.
علی پروین یک بار در مورد شخصی گفته بود:«جوابش را نمی دهم چون گنده می شود» پس شما در این مورد با اسطوره پرسپولیس هم نظرید...
بله صددرصد، البته برخورد مردم در خیابان معمولا خیلی خوب است. خیلی کم پیش می آید کسی حرف ناجوری بزند.
فوتبال می بینید؟
نه فوتبال نگاه نمی کنم، چون اصلا روحیه رقابت طلبی ندارم. بیشتر دلم برای تیم حریف می سوزد حتی وقتی بازی های ملی است سعی می کنم خوشحال باشم اما بعد فکر می کنم مردم کشور مقابل ما هم الان به اندازه ما استرس دارند و می خواهند تیم شان برنده شود.
با اینکه فوتبال تماشا نمی کنم اما کسانی که فوتبال نگاه می کنند را خیلی دوست دارم. چون بعضی از اطرافیانم مثل خواهرم و همسرم به شدت فوتبالی هستند و می بینم که این کل کل کردن ها می تواند صمیمیتی در جامعه به وجود بیاورد.
به خاطر همین هم برزیل نرفتی؟
بله یکی از دلایلش همین بود.
آخرین کتابی که خواندی چه بود؟
خیلی دوست دارم مطالعه کنم و فیلم و سریال ببینم اما از وقتی پسرم به دنیا آمده مجبورم کتاب های گروه سنی کودکان را برای فرزندم بخوانم. اخیرا یک نمایشنامه خواندم به نام منهای دو که افشین هاشمی در حال ساخت فیلمی براساس آن است و من هم نقش کوتاهی در فیلم دارم. قبل تر هم دایی وانیا را دوباره بازخوانی کردم.
آخرین بازیگری که ترجیح می دهی با او هم بازی باشی از این گزینه ها چه کسی است؟ صدف طاهریان، رضا شفیعی جم یا احمد پورمخبر؟
احمد پورمخبر.
اگر بگویند زمان مرگ می توانی یک شخص یا وسیله ای را همراهت ببری چه چیزی یا چه کسی را انتخاب می کنی؟
مهراب را که نمی برم چون آن دنیا هم باید کارهایش را انجام دهم، غذا درست کنم، لباس برایش بخرم. نویان هم که دوست دارم بعد از رفتن من صد سال بماند. خواهرهایم را دوست دارم ببرم. چون در اینجا خیلی به آنها احتیاج دارم و مطمئنم آن دنیا هم بدون خواهرانم نمی توانم زندگی کنم.
چند تا آخرین بار در زندگی ات تجربه کردی که نمی دانستی آخرین بار است؟
یک بار پدرم داشت ساختمانی می ساخت به من گفت:«از من و کارگرها عکس می گیری؟» من گفتم:«نه بابا باید بروم وقت ندارم.» تنبلی کردم و نرفتم دوربین بیاورم عکس بگیرم. نمی دانستم آن دفعه آخرین بار است و هر بار یادم می افتد، غصه می خورم.